۵۳ سال پیش اولین انسان بر سطح ماه قدم گذاشت و آن را «جهشی بزرگ برای بشریت» خواند؛ عدهای اما هنوز معتقدند فرود انسان بر ماه جعلی بوده است. در این مقاله به راستیآزمایی چند تئوری توطئهی معروف دربارهی مأموریتهای آپولو میپردازیم.
۵۳ سال پیش اولین انسان بر سطح ماه قدم گذاشت و آن را «جهشی بزرگ برای بشریت» خواند؛ عدهای اما هنوز معتقدند فرود انسان بر ماه جعلی بوده است. در این مقاله به راستیآزمایی چند تئوری توطئهی معروف دربارهی مأموریتهای آپولو میپردازیم.
بیستم ژوئیهی سال ۱۹۶۹، ساعت ۳:۱۷ بعدازظهر به وقت آمریکا؛ لحظهی سرنوشتسازی در تاریخ بشر است که تا حد زیادی ناشناخته ماند، چون ظاهراً به جایی نرسید. پس هتلهای روی ماه، شهربازیها و شاتلهایی که منتظرشان بودیم، چه شد؟ فرود انسان بر ماه اگرچه به استعمار تنها قمر زمین نینجامید و بشر را وارد عصر فضا نکرد، اما منجر به شکلگیری ذهنیت جدیدی شد که مشخصهی آن حس پارانویا و بدگمانی بود و بسیاری از ما را در عصر انفجار اطلاعات درگیر خود کرد.
ازآنجاکه فرود انسان بر ماه بیش از حد باورنکردنی بود، برخی افراد هم بهسادگی آن را باور نکردند. در عوض، کوشیدند ثابت کنند این اتفاق هرگز نیفتاده و خود را متقاعد کردند تمام این ماجرا جعلی بوده است. این افراد که حالا مهارت تشخیص توطئه را یاد گرفته بودند، به هر چیز دیگری شک میکردند و درستی آن را زیر سؤال میبردند. خود تاریخ هم حالا شبیه کتابی پر از دروغ و فریب بود و کسی دیگر به آن اعتماد نداشت.
روزی که آپولو ۱۱ بر ماه فرود آمد، حدود ۵۳۰ میلیون نفر از طریق تلویزیون نظارهگر قدم برداشتن دو فضانورد آمریکایی، نیل آرمسترانگ و باز آلدرین، بر سطح کرهی ماه بودند. همینجا بود که آرمسترانگ یکی از معروفترین جملات تاریخ بشریت را به زبان آورد: «این گامی کوچک برای [یک] انسان و جهشی بزرگ برای بشریت است.»
از راست: باز آلدرین، مایکل کالینز و نیل آرمسترانگ؛ اولین فضانوردانی که به کرهی ماه سفر کردند
پس از ثبت این لحظهی تاریخی، آرمسترانگ و آلدرین به همراه فضانورد سوم مایکل کالینز (که آوریل پارسال از دنیا رفت) به سلامت به زمین برگشتند و درست ۱۹۵ ساعت و ۱۸ دقیقه پس از برخاست از فلوریدا، در ۲۴ ژوئیه در اقیانوس آرام فرود آمدند.
چند سال بعد اما برخی از مردم مدعی شدند این «جهش بزرگ برای بشریت» کاملاً جعلی بوده است. تئوریهای توطئه مبنی بر اینکه فرود بر ماه تنها حقهای بود که دولت آمریکا برای پیروزی در رقابت فضایی با شوروی طراحی و پیادهسازی کرده بود، اواسط دههی ۷۰ توجه بسیاری را به سوی خود جلب کرد.
حالا بیش از نیم قرن از روزی که آرمسترانگ آن قدم بزرگ را برای بشریت برداشت، میگذرد و هنوز افراد زیادی وجود دارند که معتقدند آمریکا که سخت نیاز داشت روسها را در رقابت فضایی شکست دهد، ماجرای فرود بر ماه را جعل کرد و آرمسترانگ و آلدرین مأموریت فضایی خود را در واقع در لوکیشن فیلمی در بلندیهای هالیوود هیلز یا در منطقهی ۵۱ (پایگاه نظامی فوقسری که به اعتقاد عدهای، محل تماس دولت آمریکا با موجودات فضایی است) به انجام رساندند.
از طرفی، ازآنجاکه عکسها و ویدئوهای مربوط به مأموریتهای آپولو فقط از طریق ناسا در دسترس است، هیچ منبع مستقلی وجود ندارد تا حقیقت فرودهای ماه را اثبات کند.
ماجرا از کجا شروع شد؟
تمام ماجرا از کتاب عجیبی به اسم «ما هرگز به ماه نرفتیم: کلاهبرداری سی میلیارد دلاری آمریکا» (We Never Went to the Moon: America’s Thirty Billion Dollar Swindle) شروع شد. این کتاب نوشتهی بیل کیسینگ، افسر سابق نیروی دریایی آمریکا با مدرک لیسانس زبان انگلیسی بود که توسط خود او در سال ۱۹۷۶ منتشر شد.
سالها پیش از آنکه کسی بخواهد نسبت به دیپفیک (جعل عمیق) یا دستکاری ویدئو توسط هوش مصنوعی نگرانی داشته باشد، کیسینگ در این کتاب به مخاطبان خود هشدار داد به شواهدی که با چشمهای خود در تلویزیون دیدهاند، اعتماد نکنند. این کتاب پایهی تئوریهای توطئهی فرود انسان بر ماه را بنا نهاد که برای بسیاری از افراد، معقولانهتر از پذیرش قدم گذاشتن انسان بر کرهی ماه بود.
تقریباً تمام نظریههای توطئه دربارهی جعلی بودن فرود انسان بر ماه بر «کشفیات» بیل کیسینگ استوار است
بااینحال، کیسینگ نه دانشمند بود، نه تکنسین و نه مهندس. او پیش از آنکه به فکر نوشتن دربارهی «داستان جعلی» فرود انسان به ماه بیفتد، نویسندهای بود که دربارهی کشاورزی، آشپزی و راههای پسانداز هنگام پرداخت مالیات مینوشت.
کیسینگ خود را نوعی افشاگر میدانست که سعی داشت توجه دنیا را به سرپوشگذاری آمریکا بر «ماجرای جعلی» سفر به ماه جلب کند. البته آن زمان کیسینگ تنها کسی نبود که نسبت به حقیقت این رویداد تاریخی ظن داشت. در نظرسنجی سال ۱۹۷۰، یعنی یک سال بعد از ماجرای فرود انسان به ماه، از ۱،۷۲۱ شهروند آمریکایی پرسیده شده بود که آیا واقعاً و بهطور کامل باور داشتند که آمریکا توانسته فضانوردان را به ماه بفرستد و آنها را دوباره به زمین برگرداند یا نه؟ در واشنگتن دیسی، ۵۴ درصد شرکتکنندگان جواب دادند: «خیر؛ واقعاً و کاملاً این ماجرا را باور نداریم.» بااینحال، تا پیش از کیسینگ هیچکس برای جعلی بودن فرود انسان به ماه پروندهای نساخته بود.
در مقالهای در سال ۱۹۷۵، کیسینگ اذعان کرد برای نوشتن کتاب «ما هرگز به ماه نرفتیم»، از فیلم «دکتر استرنجلاو» (کمدی سیاه پیرامون جنگ سرد محصول ۱۹۶۴) به کارگردانی استنلی کوبریک و کتاب «گزارشی از کوه آهنی» (جعل هوشمندانهای از مدارک دولتی سرپوش گذاشته شده) که توسط Dial Press در سال ۱۹۶۷ منتشر شد، الهام گرفته بود. در خود کتاب هم به تاثیرپذیری از فیلم جنجالی «کار اجرایی» (۱۹۷۳) که تریلر توطئهای دربارهی ترور جان اف کندی بود، اشاره شده است.
کیسینگ دربارهی پخش تلویزیونی فرود آپولو ۱۱ در ماه نیز در مصاحبهای گفت: «تصمیم گرفتم در نقش وکیل مدافع شیطان، تمام مراحل سفرهای فضانوردان به ماه را زیر سؤال ببرم. از خودم پرسیدم که آیا واقعاً پروژهای که در پیش گرفته بودم جعلی بود، یا واقعاً داشتم به کارآگاهی فنی تبدیل میشدم؟ بهتدریج اینطور به نظر میرسید که شواهد در راستای اثبات جعلی بودن خود پروژهی آپولو شکل میگیرد.»
زمانی که کتاب کامل شد، نیت اولیهی کیسینگ برای نوشتن کتابی با درونمایهی طنز به اعتقاد محکمی مبنی بر دروغ بودن ماجرای فرود انسان به ماه تبدیل شد. بسیاری معتقدند اگر کیسینگ این کتاب را با همان نیت طنز نوشته بود، شاید امروز هنوز در مرکز توجه بود.
به هر حال، کتاب «ما هرگز به ماه نرفتیم»، با همهی ضعفها و کاستیها، الهامبخش صدها فیلم، کتاب و مقالهای بود که حقیقت مأموریتهای آپولو را زیر سؤال میبردند. تقریباً تمام نظریههای توطئه دربارهی جعلی بودن فرود انسان بر ماه بر «کشفیات» کیسینگ استوار است.
در این مقاله به شرح ۱۲ تئوری توطئه مبنی بر جعلی بودن فرود انسان بر ماه خواهیم پرداخت و یکبهیک آنها را راستیآزمایی خواهیم کرد. در انتها نیز به شواهدی که حقیقت این ماجرا را اثبات میکند، اشاره میکنیم اما قضاوت نهایی را به عهدهی مخاطب خواهیم گذاشت.
تئوریهای توطئه دربارهی فرود انسان بر ماه
یکی از معروفترین نظریهها دربارهی جعلی بودن فرود انسان بر ماه که کیسینگ در کتاب «ما هرگز به ماه نرفتیم» به آن اشاره کرده، اهتزاز پرچمی است که نیل آرمسترانگ و باز آلدرین در سطح سنگی ماه فرو کردهاند. در ویدئویی که از این صحنه موجود است، انگار پرچم در باد در اهتزاز است و چون در سطح ماه اتمسفر و جریان هوا وجود ندارد، از دیدگاه نظریهپردازان توطئه دلیل موجهی برای اثبات جعلی بودن مأموریتهای آپولو است.
توجیه علمی که برای اهتزاز پرچم در ماه ارائه شده این است که در واقع اهتزازی در کار نیست؛ پرچم فقط زمانی که دو فضانورد در حال فرو بردن میلهی آن در سطح ماه بودند، تکان خورده است. ویدئویی نیز که از این صحنه موجود است، تکان خوردن پرچم را هنگامی که فضانورد سعی در فرو کردن آن در سطح ماه دارد، نشان میدهد:
مشاهده در یوتیوب
در کرهی زمین، جو به سرعت چنین نوسانات کوچکی را کند میکند، اما در ماه که خبری از اتمسفر نیست، این نوسانات به مدت طولانیتری ادامه پیدا میکنند. در ضمن، میلهی تعبیهشده در بالای پرچم از افتادن آن جلوگیری میکند. فایل گیف زیر نیز نشان میدهد در دو فریم مختلف که فضانورد در آن حرکت کرده، حالت پرچم ثابت مانده است:
در قسمت ۱۰۴ برنامهی تلویزیونی افسانهزدایان (MythBusters) که اوت ۲۰۰۸ پخش شد، سازندگان برنامه به مرکز پروازهای فضایی مارشال ناسا رفتند تا چند تئوری مربوط به جعلی بودن فرود انسان به ماه را راستیآزمایی کنند.
برای تست تئوری پرچم، تیم افسانهزدایان مدلی مشابه پرچمی که در ماه برافراشته شده بود را درست همانطور که فضانوردان آن را در سطح ماه نصب کرده بودند، در اتاق خلأ قرار دادند. بار اول این آزمایش را در فشار معمولی انجام دادند و مشاهده کردند تکانه، کمی پرچم را به حرکت در آورد اما به سرعت از حرکت ایستاد.
در شرایط خلأ، تکانه باعث حرکت شدید پرچم شد بهطوریکه انگار پرچم داشت در باد تکان میخورد؛ علت آن هم نبود جریان هوا برای کند کردن حرکت بود. این آزمایش ثابت کرد در شرایط خلأ، پرچم بعد از اینکه توسط انسان به حرکت در میآید، برای ادامهی اهتزاز نیازی به باد ندارد.
یکی دیگر از «شواهدی» که کیسینگ برای اثبات جعلی بودن فرود انسان بر ماه در کتاب خود مطرح کرد، نبود ستاره در عکسهایی بود که ناسا از حضور فضانوردان در فضا منتشر کرده بود. از نظر تئوریپردازان توطئه، نبود ستاره در تصاویر نشاندهندهی این بود که تمام عکسها در استودیو گرفته شده بود نه بر کرهی ماه.
توجیه علمی که برای نبود ستاره در عکسها ارائه شده است، تأیید میکند در سطح ماه، نبود جو، دید فوقالعادهای از کیهان پرستاره ارائه میدهد، اما تمام مدتی که فضانوردان در ماه بودند، روز بوده است. در نتیجه، سطح ماه، فرودگر و خود فضانوردان آنقدر توسط خورشید نورانی شده بودند که نور ضعیف ستارگان در تصاویر قابلمشاهده نیست.
بهگفتهی جیمز اوبرگ، مهندس عملیات پرواز فضایی برنامهی شاتلهای فضایی ناسا، تئوری نبود ستاره در تصاویر یکی از «احمقانهترین» استدلالهای کیسینگ بوده است.
شب بیرون بروید و زیر نور چراغ خیابان از خودتان عکس بگیرید. حتی اگر آسمان ستارهباران باشد، در عکسی که میگیرید هیچ ستارهای پیدا نخواهد بود، چون دوربین طوری تنظیم شده تا تصویر جسم روشن بزرگی که در جلوی آن قرار گرفته است، یعنی خود شما، را ثبت کند، برای همین منابع روشنایی ضعیفتر را ثبت نخواهد کرد.»
نظریهی دیگر مطرح شده در کتاب کیسینگ، به این نکته اشاره میکند که دوربینهای هاسلبلاد که فضانوردان با آنها از حضورشان بر سطح ماه عکس گرفتند، در جلوی سینهی آنها قرار داشته و هیچ نمایابی نیز نداشته است. با این شرایط، فضانوردان چطور توانستند عکسهایی بیعیب و نقص با زاویهی دید عالی بگیرند؟
در جواب این تئوری گفته شده است که تمام عکسهای ثبت شده توسط فضانوردان، بیعیب و نقص نبودهاند. در آرشیو ناسا تصاویر بیکیفیت و تاری وجود دارد که منتشر نشدهاند و فقط عکسهای باکیفیت منتشر شده است. در ضمن، فضانوردان پیش از سفر به ماه، به اندازهی کافی با دوربینهای هاسلبلاد عکس انداخته بودند. لنزهای زاویه گستردهی این دوربینها، فوکوس کردن و ثبت بخشهای بیشتری از منظره را سادهتر میکردند.
نظریهی معروف دیگری که در کتاب «ما هرگز به ماه نرفتیم» مطرح شده است، میگوید در برخی از عکسها، سایهها در موازات یکدیگر نیستند. ازآنجاکه در ماه تنها منبع نور، خورشید است، تمام سایهها باید در موازات همدیگر باشند؛ در نتیجه این تصاویر در استودیو و زیر نورافکنها ثبت شدهاند.
در جواب این تئوری گفته میشود که خطوط موازی در سطوح سهبعدی، بسته به پرسپکتیو، زمانیکه بر تصویری دوبعدی نشان داده میشوند، به نظر میرسد در افق به هم میرسند، مانند ریل قطار. این واقعیت هم در کرهی زمین و هم بر سطح ماه صدق میکند.
در ضمن، سطح نامسطح حتی با داشتن تنها یک منبع نور مانند خورشید میتواند سایههایی در زوایای مختلف ایجاد کند. ترکیب سطح ناهموار ماه و سایههای بلند درحالیکه خورشید در جایگاه پایینی در آسمان قرار داشته است، میتواند سایههای پیچیدهای ایجاد کند.
برای تست سایههای ناموازی، تیم افسانهزدایان این بار ماکتی در مقیاس کوچک از محل فرود فضانوردان در ماه ساخت و از نورافکنی در دوردست بهعنوان خورشید استفاده کرد. این تیم سپس در این لوکیشن ساختگی عکسبرداری کرد و مشاهده شد مانند نظریه، تمام سایهها در امتداد هم بودند.
این تیم سپس توپوگرافی سطح ماکت را طوری تنظیم کرد که شامل تپهی کوچکی در نزدیکی صخرههای ساختگی باشد تا سایهها بهجای سطح صاف، روی شیب بیفتند. عکسهای ثبت شده حالا مانند تصاویر ناسا از مأموریت آپولو ۱۴ جهتهای مشابهی از سایهها را نشان میدادند.
در رد این تئوری همچنین گفته میشود در طول حضور فضانوردان در ماه، خورشید الزاماً تنها منبع نور نبود، بلکه فرودگر و لباس فضایی فضانوردان هم از خود نور پخش میکرده است.
تئوری دیگری که در رد موفقیت مأموریتهای آپولو مطرح شده، نبود گودال در محل فرود و برخاست فرودگر است. آنهایی که معتقدند عکسهای آلدرین و آرمسترانگ بهجای کرهی ماه در استودیو گرفته شده، میگویند انفجار جتهای فرودگر هنگام فرود آمدن و برخاستن از سطح ماه باید گودالی ایجاد میکرده است، اما در عکسهای ناسا هیچ گودالی دیده نمیشود.
در جواب این تئوری گفته میشود نیروی گرانش در ماه یک-ششم گرانش زمین است، به همین خاطر فرود آرام بوده و فرودگر به سبکی برگ به سمت پایین رانده شده است. برای فرستادن فرودگر درون مدار هم به نیروی محرکهی زیادی نیاز نبوده است. در نتیجه، همانطور که در دریا نمیتوان هنگام برخورد با کف آن، اثری بر جای گذاشت، فرودگر هم هنگام تماس با سطح ماه به خاطر گرانش بسیار کم، گودالی ایجاد نکرده است.
همچنین گفته میشود شرایط خلأ مانع از ایجاد گودال هنگام فرود شده و ماژول قمری تنها از یک موتور راکت استفاده میکرده که سرعت فرود را تا یک متر بر ثانیه (سرعت راه رفتن) کاهش داده است.
برخی از نظریهپردازان توطئه برای اثبات اینکه ناسا فرود بر کرهی ماه را صحنهسازی کرده، به تصویر منتشرشده توسط ناسا اشاره میکنند که در آن به نظر میرسد روی سنگی در سطح ماه حرف C نوشته شده است.
لوازم مربوط به صحنهپردازی فیلم اغلب با حرف و عدد مشخص میشوند تا مکان آنها روی صحنه تعیین شود. طبق این نظریه، تکه سنگی که در سمت چپ عکس قرار گرفته بخشی از لوازم صحنه است و فردی که مسئول قرار دادن آن در جایگاه مناسب بوده، بهطور تصادفی آن را از سمت اشتباه قرار داده و در نتیجه حرف C در عکس افتاده است.
در رد این نظریه اینطور مطرح شده است که چیزی که شبیه حرف C به نظر میرسد، اصلاً روی سنگ قرار ندارد. تصویر این سنگ در واقع از عکس بزرگتری جدا شده و در آن هیچ ردی از حرف C نیست. شاید هنگام کپی گرفتن از عکس، تار مو یا نخی روی دستگاه افتاده و به شکل حرف C چاپ شده است.
در عکس اصلی خبری از حرف C روی سنگ نیست
از نظر برخی نظریهپردازان توطئه، عکسهایی که ناسا از رد پای فضانوردان بر سطح ماه منتشر کرده است، در نبود رطوبت، به طرز غیرقابل انتظاری به خوبی شکل گرفته و حفظ شدهاند. در خلأ و محیط بدون رطوبت، نمیتوان انتظار داشت رد پایی با این درجه از وضوح شکل بگیرد.
در رد این نظریه گفته میشود خواص خاک ماه بهطور قابلتوجهی با خصوصیات خاک زمینی متفاوت است و ذرات تشکیلدهندهی آن لبههای تیزی دارد؛ در نتیجه این ذرات حتی بدون رطوبت به هم میچسبند و شکل خود را حفظ میکنند. فضانوردانی که به ماه رفته بودند، خاک آنجا را به «پودر بچه یا ماسهی مرطوب» تشبیه کرده بودند.
این تئوری همچنین در قسمت ۱۰۴ برنامهی تلویزیونی افسانهزدایان رد شد. اعضای تیم در اتاق خلأ و درحالیکه بوت فضانوردی به پا داشتند، روی ترکیبی از ماسه که شبیه خاک روی ماه است، قدم گذاشتند و مشاهده کردند جای پای آنها به وضوح در خاک نقش بست.
از طرفی، رد پاها و سایر نشانهها در سطح زمین به آسانی توسط باد، باران و عواملی دیگر از بین میروند؛ اما در سطح ماه که هیچ کدام از این شرایط وجود ندارد، رد پاها بر جا خواهد ماند. مدارگرد شناسایی ماه ناسا که از سال ۲۰۰۹ در حال گردش به دور ماه است، تصاویری را از محل فرود آپولو ثبت کرده که در آن رد پای فضانوردان هنوز قابل مشاهده است.
بهگفتهی BBC، فضاپیماهایی از چین، هند و ژاپن بهطور مستقل تصاویری را از محل فرود آپولو ثبت کردهاند.
شاید یکی از جالبترین و سرگرمکنندهترین تئوریها دربارهی جعلی بودن قدم گذاشتن انسان بر ماه، به میان کشیدن پای استنلی کوبریک، کارگردان فیلم شاهکار ۲۰۰۱: ادیسه فضایی، است. این نظریه با سؤالی ساده شکل گرفت: چه کسی در سال ۱۹۶۹ قادر بود بهطرز باورپذیری فرود انسان بر ماه را صحنهسازی کند؟
فیلم ۲۰۰۱: ادیسه فضایی یک سال پیش از مأموریت آپولو عرضه شد و جلوههای ویژهی این فیلم (که بدون کامپیوتر و با استفاده از ماکتهای واقعی طراحی شده بود) چنان در ذهن مخاطبان نقش بسته بود که برخی از آنها معتقد بودند تمام تصاویر و فیلمهایی که ناسا از فرود انسان به ماه پخش کرد، توسط کوبریک ساخته شده است.
از نظر تئوریپردازان توطئه، کاملاً منطقی بود که ناسا، بعد از اینکه متوجه شد به هیچوجه نمیتواند انسان را به کرهی ماه بفرستد، از کوبریک بخواهد این فرود را برای تماشای مردم در تلویزیون صحنهسازی کند.
این تئوری زمانی جالبتر میشود که پای فیلم درخشش (۱۹۸۰) نیز به میان میآید. تئوریپردازان توطئه میگویند کوبریک بعد از مدتی به خاطر این صحنهسازی و فریب دنیا دچار عذاب وجدان میشود و سعی میکند حقیقت را بهصورت پیامهای رمزی، در فیلم درخشش بیان کند.
از منظر این تئوری، هتل «اُورلوک» که داستان فیلم در آنجا اتفاق میافتد، همان آمریکا است که زمانی باشکوه بوده و حالا ویرانه شده است. نقش جک سرایدار (که مانند کوبریک هنرمند است) حفظ خط داستان (فرود انسان بر ماه) بوده درحالیکه پایههای آن در حال فروپاشی است. اتاقی که باید از آن حذر کرد، در رمان استیون کینگ که کوبریک درخشش را از روی آن ساخته، شمارهی ۲۱۷ است، اما در فیلم به ۲۳۷ تغییر یافته است؛ شاید به این خاطر که فاصلهی ماه از زمین بهطور تقریبی ۲۳۷ هزار مایل است؟
طوفان زمستانی که بعداً هتل را در بر میگیرد یادآور جنگ سرد است که جان اف کندی را وادار کرد به آمریکا قول بدهد انسان را به ماه خواهد فرستاد. صفحاتی که جک در اوج آشفتگی ذهنی خود پر میکند، حاوی همین یک جمله است: «All work and no play makes Jack a dull boy» که کلمهی «All» از نظر تئوریپردازان توطئه، به «A II» یا همان آپولو ۱۱ اشاره دارد.
نظریهها به همینجا ختم نمیشود. دوقلوهای فیلم هم (که در کتاب استیون کینگ فقط یک دختر است) به مأموریت «جعلی» پیش از آپولو، یعنی پروژهی فضایی جمنای اشاره دارد. نماد جمنای یا همان برج جوزا، دو فرد دوقلو است.
اما واضحترین نشانه برای تئوریپردازان توطئه، پلیوری است که دنی، پسر جک پوشیده است. روی این پلیور، طرح راکت آپولو ۱۱ بافته شده و وقتی دنی از جای خود (که طرح موکت آن شبیه سکوی پرتاب آپولو ۱۱ است) بلند میشود، زاویهی فیلمبرداری بهگونهای است که انگار راکت پرتاب میشود. وقتی هم که دنی پشت اتاق ۲۳۷ ایستاده، انگار به ماه سفر کرده است؛ البته سفری جعلی.
این نوع خوانش از فیلم درخشش اگرچه بسیار تخیلی و دور از ذهن است و کمتر کسی میپذیرد حاوی پیامهای رمزی کوبریک دربارهی پروژهی «جعلی» فرود انسان بر ماه باشد، اما در حد خوانشی عجیب و جدید از فیلم میتواند تاحدی سرگرمکننده باشد و مخاطب را به تماشای دوبارهی آن، اما این بار با دیدی متفاوت، علاقهمند کند.
محوریترین سناریوی کتاب «ما هرگز به ماه نرفتیم» داستان جایگزینی است که کیسینگ برای مأموریت فضانوردان آپولو مطرح کرده است. در این داستان، که کیسینگ آن را پروژهی شبیهسازی آپولو نامیده است، فضانوردان دقایقی پیش از بلند شدن راکت، از آن خارج شده، با هواپیما به نوادا برده شدند و چند روز بعد در بیابانهای نوادا، قدم گذاشتن بر ماه را صحنهسازی کردند. برخی از افراد ادعا میکردند آرمسترانگ را در لابی هتلی دیدهاند و آلدرین هم در حال بازی با دستگاه شرطبندی بوده است. بعد از اتمام فیلمبرداری، این دو به هاوایی رفتند و وارد کپسولی که در اقیانوسآرام و در ۹۵۰ مایلی جنوبغربی هاوایی بود، شدند تا بازگشت خود را به زمین صحنهسازی کنند.
فضانوردان آپولو ۱۱ پس از فرود در اقیانوس آرام، در انتظار هلیکوپتر برای بازیابی
این سناریو بعدها الهامبخش فیلم «کاپریکورن یک» (۱۹۷۸) شد که در آن ناسا به دروغ ادعا میکند فضانوردان را به مریخ فرستاده درحالیکه آنها را یک استودیوی تلویزونی برده و مأموریت آنها را صحنهسازی کرده است. در این فیلم، فضانوردان توسط ناسا زندانی شدهاند و وقتی کپسولی که قرار بوده آنها را به زمین برگرداند، هنگام ورود به جو آتش میگیرد؛ ناسا مجبور میشود آنها را از بین ببرد.
برخی از تئوریپردازان توطئه نیز معتقد بودند آتشی که هنگام آمادگی پیش از مأموریت آپولو ۱ منجر به کشتن سه فضانورد شده بود، در واقع بخشی از تلاش ناسا به خاموش کردن صدای افرادی بود که قصد داشتند جعلی بودن این مأموریتها را علنی کنند.
در هر زمان دیگری، چنین تئوریهایی شاید بهسادگی بهعنوان هذیانهای ذهنی کنار گذاشته میشد، اما مردم آمریکا در دههی ۷۰ و در جریان جنگ ویتنام و رسوایی واترگِیت اعتماد کمی به دولت داشتند. در آن روزها بازار تئوری توطئه بهشدت داغ بود و هر کس سعی کرد پشت پرده نگاهی بیندازد تا دروغی را که در جریان بود، زودتر از دیگران کشف کند. همه به همهچیز مشکوک بودند و تنها قطعیت این بود که دارند آنها را فریب میدهند.
در مقالهی Wired در سال ۱۹۹۴، که به توضیح نظریات کیسینگ پرداخته بود، از قول او این چنین نوشته شده است: «ناسا قادر نبود فضانورد به ماه بفرستد و این را هم خوب میدانست. در اواخر دههی ۵۰، زمانیکه در راکتداین (شرکت آمریکایی سازندهی موتورهای موشک) بودم، فرود فضانوردان بر ماه امکانسنجی شد. نتیجهی امکانسنجی این بود که شانس موفقیت چنین مأموریتی تنها ۰٫۰۰۱۷ درصد است. به عبارت دیگر، هیچ امیدی به موفقیت این پروژه نبود.»
او در ادامه به مرگ سه فضانورد در آتش سوزی سکوی پرتاب در اواخر سال ۱۹۶۷ اشاره کرد و گفت: «ناسا کنترل کیفیت بسیار ضعیفی داشت، اما یکباره در سال ۱۹۶۹ میتوانست پشت سر هم پروازهای سرنشیندار انجام دهد؟ آن هم با موفقیت کامل؟ اینها کاملاً خلاف احتمالات آماری است.»
جان اف کندی اما به هیچ عنوان باور نداشت این مأموریت غیرممکن است. او در سال ۱۹۶۱ علناً اعلام کرد «فرود انسان بر ماه و بازگشت صحیح و سالم او به زمین» اولویت شماره یک آمریکا خواهد بود. کیسینگ معتقد بود آمریکا برای حفظ آبروی خود این پروژه را صحنهسازی کرد چون در جنگ، حقیقت اغلب جزو اولین تلفات است.
اتاق کنترل بازسازی شدهی مأموریت آپولو واقع در هیستون، تگزاس
از طرفی، طبق گفتهی گراهام کندل، استاد علوم کامپیوتر دانشگاه ناتینگهام، قدرت کامپیوتر آپولو ۱۱ بسیار کمتر از قدرت گوشی هوشمند یا حتی ماشین حسابهای امروزی بود.
کامپیوتر آپولو تنها ۳۲،۷۶۸ بیت حافظهی رم داشت. هر حرف الفبا به هشت بیت فضای ذخیرهسازی احتیاج دارد، در نتیجه کامپیوتر آپولو برخلاف گوشی هوشمند شما (احتمالاً با چهار گیگابایت رم، یعنی یک میلیون بار فضای بیشتر) نمیتوانسته تمام این مقاله را در خود ذخیره کند.
به گفتهی کندل، حتی ماشینحسابهای TI-84 که در سال ۲۰۰۴ ساخته میشدند، دارای قدرت پردازشی ۳۵۰ برابر سریعتر از کامپیوتر آپولو بودند. از نظر برخی، این آمار ثابت میکند ناسا در سال ۱۹۶۹ توانایی فنی فرستادن انسان به ماه را نداشته است؛ عدهی دیگر اما به این آمار به چشم تحسین تکنولوژی محدود اما کارآمد ناسا نگاه میکنند.
سال ۲۰۲۲ است و از زمان مأموریتهای ششگانهی آپولو (بین سالهای ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲) تاکنون هیچ انسانی دوباره به ماه فرستاده نشده است. از نظر عدهای، ناسا هرگز به فناوری فرستادن انسان به ماه دست نیافته و به همین خاطر بعد از پروژهی «جعلی» آپولو، هیچ خبری از فرود دوبارهی انسان به ماه نیست.
وقتی تئوریپردازان توطئه به این موضوع اشاره میکنند، عدهای در جواب فاصلهی ۲۷ ساله بین اولین سفر آتلانتیک کلمبوس و فتح مکزیک توسط اسپانیا یا فاصلهی ۱۲۷ ساله بین اولین و دومین سفر اروپاییها به رودخانهی میسیسیپی را یادآور میشوند.
عدهی دیگری نیز به شرایط خاصی که سفر به ماه را برای آمریکا به پروژهای حیاتی تبدیل کرده بود، اشاره میکنند: رقابت فضایی آمریکا با شوروی که در اکتبر ۱۹۵۷ اولین ماهواره (اسپوتنیک ۱) را به فضا پرتاب کرد و در آوریل ۱۹۶۱، اولین انسان (یوری گاگارین) را به فضا فرستاد، مقامات آمریکا را نگران کرده بود. به همین خاطر ناسا از دولت بودجهی لازم را (حدود ۲۵٫۸ میلیارد دلار که با دلار امروز، حدود ۲۶۴ میلیارد است) برای پروژهی فرستان انسان به ماه دریافت کرد. سهم ناسا از بودجهی فدرال در اواسط دههی ۱۹۶۰، حدود ۴٫۵ درصد بود که ده برابر بیشتر از بودجهی امروزی ناسا است.
اینکه چرا انسان بعد از پروژهی آپولو دیگر به ماه فرستاده نشد به این خاطر است که آمریکا دیگر دلیلی برای اثبات برتری فضایی خود نمیبیند. از طرفی، فرایند طراحی، مهندسی و آزمایش فضاپیماها برای فرستادن انسان به ماه بیشتر از دو دوره ریاست جمهوری آمریکا طول میکشد و رئیس جمهورهای جدید معمولاً اولویتهای فضایی رئیس جمهور پیشین را منحل میکنند.
پروژهی آرتمیس ۳ ناسا که با همکاری شرکتهای فضایی خصوصی مانند اسپیس ایکس، بلو آریجین، و داینتیکس در دورهی ریاست جمهوری دونالد ترامپ برای فرستادن فضانوردان به ماه در سال ۲۰۲۴ برنامهریزی شده بود، با روی کار آمدن جو بایدن به ۲۰۲۵ موکول شد. قرار است در این مأموریت دو فضانورد، یک مرد و یک زن، به مدت یک هفته در قطب جنوبی سطح ماه حضور داشته باشند و چهار راهپیمایی فضایی بههمراه چندین مشاهدات علمی از جمله نمونهبرداری از آب ماه انجام دهند. بااینحال، باید منتظر بود و دید آیا این پروژه به سرانجام خواهد رسید یا خیر.
شاید یکی از منطقیترین استدلالها در جعلی خواندن فرود انسان به ماه به کمربند تشعشعی وان آلن (Van Allen radiation belt) مربوط باشد. این کمربند دونات شکل، زمین را احاطه کرده و ذرات کیهانی مضری را که به سوی زمین میتابند، جذب میکند. پرتوهای جذبشده توسط این حلقه برای موجودات زنده مرگبار است و هر ماهوارهای که در کمربند وان آلن قرار گیرد، توسط ذرات باردار از بین میرود. برخی افراد معتقدند فضانوردان نمیتوانند از این کمربند عبور کرده و جان سالم به در ببرند.
بهگفتهی مؤسسهی فیزیک لندن، ناسا نیز این نگرانی را داشت و به همین خاطر فضاپیمای آپولو را با پوششی آلومینیومی و محافظ در برابر تشعشع وانآلن ساخت و مسیری را از زمین به ماه انتخاب کرد که کمترین مجاورت را با این کمربند داشته باشد.
۹ فضانوردی که طی مأموریتهای آپولو به ماه رفته بودند، بهطور میانگین در معرض ۰٫۴۶ راد تشعشع هستهای قرار گرفته بودند که از کارگران نیروگاههای هستهای کمتر، اما ۱۰ برابر بیشتر از میزانی است که افرادی که با دستگاههای ایکس ری و رادیوتراپی کار میکنند، در معرض آن هستند.
جان لیر، یکی از سردمداران تئوری توطئهی مدرن که به وجود آدمفضاییها و ارتباط آنها با دولتی سری اعتقاد دارد، میگوید کمربند وان آلن پدیدهای طبیعی نیست، بلکه نقشهای هدفمند است که توسط آدمفضاییها دور زمین ایجاد شده تا از ورود آنها به فضا و «آلوده کردن منظومهی شمسی» جلوگیری کنند.
شواهد فرود انسان بر ماه
درست است تا زمانیکه انسان به ماه بازنگشته، در مدارکی که از مأموریتهای آپولو از ناسا موجود است، موارد ضدونقیضی یافت خواهد شد و افراد به شک و تردیدهای خود در خصوص حقیقت این پروژه ادامه خواهند داد، اما بهگفتهی مؤسسهی فیزیک IoP، حجم و تنوع بسیار زیاد شواهدی که از این پروژه موجود است، جعلی بودن این ادعاها در مورد فرود انسان بر ماه را ثابت میکند.
از مأموریتهای آپولو ۸٬۴۰۰ عکس، هزاران ساعت ویدئو، کوهی از دادههای علمی، و متن کامل و فایلهای صوتی تمام مکالمات بین فضانوردان و اتاق کنترل موجود است. سنگ ۳۸۲ کیلوگرمی که فضانوردان آپولو با خود از ماه به زمین آوردند در آزمایشگاه Lunar Sample در هیستون تگزاس نگهداری میشود. به ادعای IoP، ماهیت قمری این سنگها توسط آزمایشگاههای سراسر دنیا بهطور مستقل آزمایش و تأیید شده است.
امروزه نیز مدارگرد شناسایی ماه ناسا تصاویری با کیفیت بسیار بالا و در مدار پایین از سطح ماه ثبت میکند. این مدارگرد در طول مأموریت خود از محل فرود، ماژولهای فرود و ماهنوردهای به جا مانده از مأموریتهای آپولو عکسبرداری کرده است. وضوح و کیفیت این عکسها آنقدر بالا است که حتی جای پای فضانوردان نیز قابل مشاهده است. فضاپیماهای چینی، هندی و ژاپنی نیز محل فرود آپولو بر ماه را مشاهده و ثبت کردهاند.
مدرک دیگری که موفقیت پروژهی آپولو را اثبات میکند، نصب بازتابندههایی در ماه توسط آرمسترانگ و آلدرین است که با تاباندن لیزر به آنها میتوان فاصلهی زمین تا ماه را اندازهگیری کرد. به گفتهی IoP، اگر این بازتابگرها در ماه نصب نشده بودند، آزمایش فاصلهسنجی لیزری ماه (LLR) که همچنان در حال انجام است، ممکن نبود.
نتیجهگیری
درحالیکه برخی تئوریهای توطئه، نظیر آنهایی که در مورد واکسن مطرح میشود، میتواند آثار مخربی داشته باشد، در مورد فرود انسان به ماه این خطر وجود ندارد و شاید به همین خاطر عدهی بسیاری جذب آن میشوند.
افرادی که تئوریهای توطئه را دنبال میکنند، گاهی در جستوجوی پیدا کردن راه هیجانانگیزتری برای روبهرو شدن با واقعیت هستند. اگر دنیا را مانند متن در نظر بگیریم، آن وقت تئوریهای توطئه نقدهای ادبی است که سعی میکند خوانش و درک جدیدی از دنیا را به مخاطب ارائه دهد؛ برای بسیاری از طرفداران تئوری توطئه، حس سرک کشیدن به پشت پرده مانند هیجان خواندن نسخهی معلم کتابهای درسی است.
از طرفی، پافشاری تئوریپردازان توطئه به جعلی خواندن فرود انسان بر ماه داستان این مأموریت را زنده نگه داشته است. به قول الیور مورتون، نویسندهی کتاب «ماه: تاریخی برای آینده»، «افرادی که میگویند فرود انسان به ماه جعلی است، در واقع این قضیه را از سایر افراد جدیتر گرفتهاند. این نشان میدهد که این ماجرا واقعاً برایشان اهمیت دارد. فکر میکنند مأموریتهای آپولو واقعاً اهمیت داشته است.»
حقیقت این است که فرود انسان بر ماه تاکنون تغییر چندانی بر زندگی روی کرهی زمین ایجاد نکرده است. اگر شما علاقهای به تئوریهای توطئه در خصوص فرود انسان بر ماه نداشته باشید، به احتمال زیاد اهمیتی هم به حقیقت این ماجرا نخواهید داد. دستکم تا زمانیکه تأثیر مستقیم این اکتشافات فضایی را (مثلاً با خرید بلیتی به مقصد ماه و گذراندن تعطیلات خود در یکی از هتلهای دستساز بشر در سطح ماه) در زندگی خود احساس نکرده باشید، شاید اهمیتی هم نداشته باشد که این سفر هرگز به وقوع پیوسته یا خیر.
***
نظر شما کاربران زومیت دربارهی پروژهی آپولو و فرود انسان بر کرهی ماه چیست؟ آیا سفر انسان به ماه دروغ بود؟ یا اینکه حقیقت یا جعلی بودن این واقعه اهمیتی برای شما ندارد؟
منبع: زومیت