این تفکر شگفتآور در دههی 1960 و توسط “کنراد زوس” و “ادوارد فردکین” آغاز شد. کامپیوترها روز به روز در حال پیشرفته شدن هستند و با یک ابرکامپیوتر فوق پیشرفته که بتواند برنامههایی مافوق پیچیده را اجرا کند، شاید بتوان حتی یک جهان مجازی و شبیهسازیشده را براحتی ساخت.
به گزارش بیگ بنگ، حتی با فناوری امروزی نیز شرایط و محیطهای مجازی خارقالعادهای را میسازیم. شاید در این راه، یکی از سختترین کارهایی که باید انجام شود توانایی ساخت ماشینها و موجودات دارای آگاهی و شعور مصنوعی باشد. در واقع یک جهان شبیهسازیشده باید دارای انسانهای شبیهسازیشده و آگاهی و ذهنهای شبیهسازی و مجازی نیز باشد. وجود انسانها و جهانهای شبیهسازی شده یکی از عجیبترین ایدههای تاریخ بشر میباشد. انسانهایی ساختهشده از 0 و 1 ها (بیتها) و تراشهها بهراستی بسیار باورنکردنی است.
“نیک باستروم” فیلسوف اکسفورد، ایدهای برای شبیهسازی دارد، او استدلال میکند که اگر تعداد انسانهای شبیهسازیشده و مجازی نسبت به تعداد انسانهای واقعی بیشتر باشد آنگاه میتوان نتیجه گرفت که ما در یک جهان واقعی نیستیم. بنابراین طبق نظر باستروم، انسانها در یک شبیهسازی زندگی میکنند که توسط آیندگان ایجاد شده است. در واقع آیندگان باید جهانهای کامپیوتری مجازی را بسازند. شاید کائنات یک کامپیوتر غولپیکر است که برنامههایی ماورای پیچیدهای را اجرا میکند.
زندگی کردن در یک شبیهسازی کامپیوتری، چالشهای عظیمی را نیز با خود به ارمغان خواهد آورد. بهعنوانمثال، آیا قوانین کائنات دارای ماهیت بنیادی و همیشگی خواهد بود یا به میل و خواستهی برنامهنویس فوق نابغهای که همهچیز را شبیهسازی کرده است میتواند تغییر کند؟ آیا خاطرات مربوط به رویدادهایی واقعی است که تجربهشده است یا تجربهای در کار نبوده و در یکلحظه و با ارادۀ آن برنامهنویس و شبیهساز، دورن مغز ما قرار گرفته است؟ ارادۀ آزاد و اختیار چه میشود؟ ماهیت واقعیت چه خواهد شد؟ و واقعیت یعنی چه؟
به نظر میرسد با پذیرش حضور در یک شبیهسازی عظیم، قوانین بنیادین گیتی، تنها برای ما بنیادی به نظر میرسد چراکه برنامهنویس برتر جهان میتواند با نوشتن و اجرای کدهایی دیگر، جهانی با قوانین دلخواه خودش را ایجاد کند، جهانی که مثلاً دیگر در آن نیروی جاذبه با معکوس مجذور فاصله تغییر نکند، یا جهانی که در آن دیگر قوانین کپلر حکمفرما نباشد در واقع جهانی با قوانین کاملاً متفاوت، در این شرایط و بهشرط تغییر خاطرات و تجربه ما از زندگی در جهانی با قوانین فعلی همزمان با تغییر جهان به جهانی متفاوت، ما حتی قادر به تشخیص اینکه در جهانی متفاوت قرارگرفتهایم، نیستیم.
این ایدهای بسیار اعجابآور است زیرا میتوانید شب بخوابید –البته با اجرای کدها و ارادۀ برنامهنویس و شبیهساز-و صبح از خواب بیدار شوید و با جهان و خاطرات کاملاً متفاوتی روبرو شوید، جهان و خاطراتی که حتی نمیدانید با قوانین، رویدادها و تجربیات دیروز خود تفاوت پیدا کرده است. ارادۀ انسانها نیز توهمی بیش نخواهد بود چراکه اراده ما با خواست و اراده برنامهنویس، شکل خواهد گرفت و موجودیت خواهد داشت و کارها و تصمیماتی که ظاهراً آزادانه و با اراده خود انجام میدهیم چیزی جز اجرای برنامه شبیهسازی شدهای نیست و این شبیهساز است که تعیین میکند ما در هرلحظه چه انتخابی داشته باشیم و سرنوشت ما چه باشد.
اراده آزاده ما تنها اجرای خط به خط کدهای نوشتهشدهای میباشد که بهصورت جبرگونه یکی پس از دیگری در حال اجراشدن است. ما فقط به شکل موضعی میتوانیم خود و جهان خودمان را واقعی قلمداد کنیم. رویدادها، قوانین، آغاز و انتهای ما و جهان ما چیزی جز خواست شبیهساز جهان نیست. ما میتوانیم به دیوانهوارترین پدیدههای تفکر و علم نیز دستیابیم مانند زندگی جاودانه که یا باید برنامهنویس، این جاودانگی را با یکبار اجرای کدهای آن برای ما به ارمغان آورد یا اینکه برنامهنویس با نوشتن و اجرای کدهایی به ما توانایی کشف راز جاودانه شدن را از طریق علم ژنتیک بدهد تا گونه انسانی بتواند با پیشرفت تدریجی علم زیستشناسی مولکولی و سلولی به آن دست یابد که در هر دو صورت باید منتظر اراده برنامهنویس بمانیم.
نکته شگرف دیگر، آن است که برنامهنویس و شبیهساز میتواند ما را از وجود خود و اجرای برنامههایی جدید مطلع سازد، بنابراین حتی هوشیاری یا عدم آگاهی ما نسبت به وجود یا عدم وجود برنامهنویس غایی یا تغییر ماهیت واقعیت موضعی، نیز به خواست و میل برنامهنویس غایی است. مثلاً ممکن است ناگهان و در یکلحظه پیغامی در موبایلها و صفحهنمایش تمام کامپیوترهای همهی انسانهای جهان ظاهر شود یا حتی به شکل عجیبتری ناگهان پیغامی به تمام زبانها روی آسمان برای جهانیان درج شود که در آن نوشتهشده است که شما در یک شبیهسازی زندگی میکنید.
اما سؤال مهم دیگری نیز وجود دارد و آن، این است که آیا برنامهنویسی که مسئول شبیهسازی ما و جهان ما میباشد، آیا خودش در یک شبیهسازی زندگی میکند؟ و اگر پاسخ مثبت است این سلسله تا کجا ادامه خواهد داشت؟ چالشهای عظیمی نیز در مورد ایدۀ جهان شبیهسازیشده وجود دارد. بهعنوانمثال، آیا میتوان شعور و آگاهی را شبیهسازی کرد؟ راز آگاهی انسان، رازی عظیم و دور از دسترسی است و نتیجتاً شبیهسازی آن رازی بهمراتب بزرگتری خواهد بود. شاید روزی ذهن و رویدادهای نهفته در ژرفای مغز آدمی را بتوان شبیهسازی کرد اما اگر این هوش مصنوعی ساخته دست بشر، آنچنان هوشمند شود که بر خالق خود برتری یابد آنگاه چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در این صورت ما زیر سلطه دستساخته خود قرار خواهیم گرفت شاید نسبت به آنها، این ما هستیم که بازنده خواهیم شد و آنها گونه آدمیزاد را منقرض خواهند کرد و در جهان مصنوع و شبیهساز خود، دست به شبیهسازیهای بیشتری خواهند زد و مانند خود و جهان خود را میسازند. در این رویداد انسانها مانند موجودات باستانی منقرضشدهای میباشند که به نفع موجودات هرچند مصنوع و خلقشده ولی برتری بهاجبار کنار خواهند رفت. در واقع مخلوق از خالق خود برتر شده است. ناگفته مشخص است که شبیهسازی همهچیز چقدر کار ورای پیچیدهای است.
شبیهسازی قوانین فیزیک، شیمی، ژنتیک، مغز انسان، و تمامی چیزهای دیگر. به نظر میرسد برای ساخت جهانی کامل، برنامهنویس باید کدهایی برای پیادهسازی قوانینی بر پایه ریاضیات که زبان علم میباشد را بنویسد، اما آیا امکان اینکه زبان دیگری برای قوانین باشد وجود دارد؟ انسانها که نمیدانند. کامپیوتر غایی جهت شبیهسازی جهان و همهچیز باید رویدادها و محاسباتی که برای ابرکامپیوترهای فعلی مقدور نیست را نیز انجام دهد مثلاً آیا میتوان بینهایت را شبیهسازی کرد؟ آیا کامپیوتر غایی میتواند تمام ارقام عدد π را محاسبه کند؟ آیا میتواند رویدادهای آشوبناک که به متغیرهای ورودی و بیشماری حساس هستند را شبیهسازی کند؟ آیا کامپیوتر غایی میتواند پیچیدهترین و بنیادیترین قوانین فیزیک را شبیهسازی کند؟ آیا اصولا میتوان کدهای این مباحث فوق شگرف را نوشت؟ آیا میتوان هر چیزی را برنامهنویسی کرد؟ آیا کامپیوتر غایی میتواند آگاهی و شعور را شبیهسازی کند؟
پاسخ قطعاً مشخص نیست اما این را به یاد داشته باشیم که شاید تنها مشکل این است که فقط ما نمیدانیم و شاید ما قرار نیست هیچگاه بدانیم، چون ما درون شبیهسازی کامپیوتری قرار داریم. ما از بیرون به یک جهان شبیهسازیشده در کامپیوتر نگاه نمیکنیم زیرا ما خود بخشی از این شبیهسازی غایی و بینهایت پیچیده هستیم. نکته شگفتانگیز دیگر این است که شاید برنامه شبیهسازیشده دارای نقصهایی باشد که خود را در زندگی مجازی ما نشان دهد مانند تغییر و نقض قوانین همیشگی درستی در علم که خود را ناگهان پیش چشم دانشمندان مجازی و شبیهسازیشده قرار میدهد.
شاید این یکی از معدود راههای تلاش برای کشف این باشد که آیا ما در یک شبیهسازی زندگی میکنیم. ولی حتی در صورتیکه کدهای نوشتهشده جهان شبیهسازی همهچیز توسط برنامهنویس غایی دارای خطاها و باگهایی باشد و دانشمندان مجازی نیز در جهان شبیهسازی ما متوجه این رویداد شگفتانگیز شوند بازهم نمیتوانیم مطمئن باشیم که آیا این خطاها واقعاً در کدهای جهان ما رخنه کرده بود یا اینکه این نیز روشی به خواست برنامهنویس برتر بود تا ما را از وجود خود و شبیهسازی و غیرواقعی بودن جهان ما مطلع سازد. با پیشرفت خارقالعاده کامپیوترهای فعلی نیز راهی برای امکان وجود دنیایی شبیهسازیشده وجود دارد.
اگر یک دانشمند و یا برنامهنویس با کدنویسی قوانین علم در یک ابرکامپیوتر قدرتمند و اجرای این برنامه با یک جهان کاملاً مشابه جهان واقعی ما ولی در یک کامپیوتر مواجه شوند در همان لحظه میتوان حدس زد که چرا جهان واقعی ما درون کامپیوتر برنامهنویس دیگری قرار نداشته باشد. اگر ما بتوانیم یک گیتی مجازی در یک کامپیوتر خلق کنیم هیچ راهی برای نفی این ایده که جهان خود ما نیز جهانی مجازی در کامپیوتری است وجود ندارد. حتی میتواند گفت صرف ساخت جهان مجازی در یک ابرکامپیوتر، اثباتکنندۀ این است که جهان ما نیز یک شبیهسازی واقعگرا و حیرتآور است. حتی این امکان وجود دارد که شبیهساز، خاطره انسانهای مجازی را از وجود کدها و خطاهای ناهنجار ایجادشده در شبیهسازی پاک کند و ما به یاد نیاوریم که لحظهای قبل توانسته بودیم کشف کنیم که در یک شبیهسازی کامپیوتری هستیم.
بنابراین شاید نمیتوان انتظار داشت که واقعیت مجازی سرشت خود را از طریق ناهنجاریها به ما نشان دهد چراکه همهچیز به برنامهنویس این شبیهسازی بستگی دارد. در این نتیجهگیریها و پیشبینیهای بی پایان، این را نیز میتوان پیشبینی کرد که آیا موجودات شبیهسازیشده و مجازی راهی برای خارج شدن از زیر ارادۀ برنامهنویس غایی خواهند داشت؟ آیا برنامهنویس کدهای بدون خطا و باگ خواهد نوشت؟ و آیا برنامهنویس و شبیهساز بر همه نتایج کدها و برنامه اجراشدهی خود در کامپیوتر غایی، تسلط خواهد داشت؟ به نظر میرسد این موضوع به علم هوش مصنوعی ارتباط دارد و این سؤال اساسی که آیا امکان دارد هوش مصنوعی ساختهشده توسط آدمی از هوش آدمی فراتر رود و ما خالقها در مقابل مخلوق خود شکست خواهیم خورد؟
آیا دانشمندان هوش مصنوعی در حال انجام مأموریتی ناخواسته هستند؟ مأموریتی بنام نابودی نژاد بشری. درنتیجه ایده وجود شعور مصنوعی و جهانهای مجازی در مورد ماهیت راستین و غایی واقعیت چه به ما میگوید؟ در یک شبیهسازی بهغایت واقعی، ما همهچیز را واقعی میپنداریم درواقع قرار نیست که مثلاً به یک سنگ دست بزنیم و متوجه شویم که آن یا وجود شبیه سازی دوبعدی غیرواقعی مانند یک هولوگرام میباشد زیرا که ما آن سنگ را کاملاً لمس خواهیم کرد و کاملاً واقعی و سهبعدی خواهد بود درواقع چون خود ما نیز یک موجود شبیهسازیشده و مجازی هستیم در جهان شبیه سازی شده که زندگی میکنیم بهطور موضعی همهچیز مطلقاً واقعی خواهد بود و امکان تشخیص اینکه در یک شبیهسازی مطلقاً واقعگرا حضور داریم از اینچنین راههایی وجود نخواهد داشت. در واقع در یک جهان شبیهسازی واقعگرا، احساسات نیز نتیجه هارمونی عملکرد بیتهای ماورای پیچیده میباشند زیرا که احساسات و ادراکات بشری نیز شبیهسازیشده و مجازی است.
در جهانهای مجازی ابهامی در مورد اینکه کدام گیتی واقعی است وجود ندارد؛ یعنی اینکه کدام گیتی در ریشهی درخت پرشاخهی جهانهای مجازی قرار دارد. گیتی مزبور محل نصب کامپیوترهایی است که اگر فروبریزند، کل جهانها را نابود میکنند. شاید یک ساکن مجازی مجموعهی گیتیهای خود را روی کامپیوترهای مجازی شبیهسازی کند یا ساکنان آن شبیهسازیها چنین کنند، اما هنوز هم کامپیوترهای واقعی وجود دارند که این شبیهسازیهای لایهلایه در آنها بهصورت سیلاب تکانههای الکتریکی ظاهر میشود. در این تردیدی نیست که کدام واقعیتها و قوانین واقعی هستند: آن دستهای که در ریشههای گیتی جای گرفتهاند. به نظر میرسد برنامهنویس غایی نیز باید کدهایی برای مدلسازی جهان یا جهانهایی بر پایه ریاضیات بنویسد ولی اینکه چه معادلاتی برای حکمرانی برجهان وجود داشته باشد بستگی به برنامهنویس برتر برای شبیهسازی جهانها دارد.
حتی در این ایده بهغایت غریب یعنی وجود انسان شبیه سازی شده و مجازی و جهان شبیه سازی شده و مجازی نیز باور اینکه قوانین جهان قوانینی جز معادلات ریاضیاتی باشند بسیار سخت است. یعنی حتی باوجود قوانین فیزیکی بهدلخواه برنامهنویسی ولی بازهم سرشت قوانین فیزیک و جهان، ریاضیاتی خواهد بود. شاید قوانین ماکسول به اختیار و خواست شبیهساز جهان باشد و بااراده او قوانین الکترومغناطیس را میتواند تغییر دهد فقط کافی است که کدهای دیگری را اجرا کند ولی بازهم فرم معادلات جدید جهان باید ریاضیات باشد. ما ساکنان جهانهای مجازی هستیم که از وضعیت شبیهسازیشدهی خود آگاه نیستیم. آیا میتوان بین جهان مجازی و جهان واقعی ارتباط برقرار کرد؟ آیا این ارتباط و نحوه آن نیز به خواست برنامهنویس غایی خواهد بود؟ شاید ساکنان مجازی بتوانند به جهان واقعی مهاجرت کنند یا همتایان زیستی واقعیشان به آنها در جهان مجازی ملحق شوند. شاید پس از مدتی تمایز بین موجودات واقعی و موجودات مجازی منسوخ شود.
منابع برای مطالعه بیشتر:
THE HIDDEN REALITY / BRIANE GREENE
منبع: سایت علمی بیگ بنگ